اخیرا گزارش های علمی این مطالعه وجود اثر انگشت عصبی مشترک بین والدین و فرزندانشان را در حین گوش دادن به داستان ها مشخص کرد.
مطالعه: زوجهای والدین-فرزند هنگام گوش دادن به داستانها، اثر انگشت عصبی مشترک را نشان میدهند. اعتبار تصویر: اوگنی آتاماننکو/Shutterstock.com
زمینه
والدین یا مراقب، مهمترین فرد برای کودک هستند. تعامل والدین-کودک نقش مهمی در بهزیستی کودک، به ویژه در رشد ظرفیت شناختی کودک دارد.
مطالعات رفتاری و تصویربرداری عصبی نشان دادهاند که تعاملات والدین و کودک به شکلگیری سیستم عملکردهای اجرایی کودک همراه با ظرفیت لیمبیک آنها کمک میکند.
علاوه بر این، تنظیم عاطفی والدین، ویژگی های عاطفی کودک را که با سیستم عصبی آنها مرتبط است، تعیین می کند.
یک مدل عصبی زیستی قبلی برای تعامل والد-کودک نشان داد که والدین فعالیت مغز کودک را در جهت اجرای فرآیندهای شناختی و اجتماعی سطح بالا تنظیم می کنند.
روشهای اسکن بیش از حد برای درک بهتر عوامل عصببیولوژیکی تعامل والد-کودک توسعه یافتهاند.
این روشها به همگامسازی فعالیتهای مغزی زوج والد-کودک در طول تعاملشان کمک میکند و محققان را قادر میسازد تا فعالیتهای عصبی-بیولوژیکی مشترک را بهتر درک کنند.
دادههای بیش از حد اسکن زوجهای والد-فرزند هماهنگسازی عاطفی بیشتری را نشان دادند. برای مثال، هنگام تماشای یک فیلم احساسی، پروفایل های اتصال عصبی در حالت استراحت قابل مقایسه بین آنها مشاهده شد.
در مطالعه دیگری، تصاویر اسکنر فعالیت عصبی مشابهی را بین مادران و نوجوانان نشان داد، یعنی زمانی که مادران شاهد انجام یک کار دشوار توسط نوجوانان خود بودند.
علاوه بر روشهای ابراسکن، مدل پیشبینی مبتنی بر کانکتوم (CPM) رویکرد دیگری است که برای درک تنوع درون گروهی در رابطه مغز و رفتار طراحی شده است.
این روش می تواند به طور قابل اعتمادی توانایی های شناختی کودک را پیش بینی کند. تعداد محدودی از مطالعات اثرانگشت اثر انگشت (FC) را در تمایز افراد بر اساس الگوهای اتصال مغز نشان دادهاند.
در مورد مطالعه
این مطالعه فرض کرد که زوجهای بیولوژیکی والدین-کودک الگوهای ارتباط عملکردی مشابه و منحصربهفردی را نشان میدهند، بهویژه آنهایی که با سیستمهای عملکرد عاطفی و اجرایی مرتبط هستند.
بنابراین، پروفایلهای ارتباط مغزی که در یک کار گوش دادن به داستان به دست میآیند، میتوانند برای شناسایی زوجهای والدین-فرزند استفاده شوند.
چارچوب نقشه انتشار (DM)، که یک تکنیک کاهش ابعاد غیر خطی است، برای ایجاد شباهتهای ارتباط عملکردی معنیدار بین والدین و فرزندشان استفاده شد.
در مجموع سیزده کودک عبری زبان، بین 8 تا 12 سال، به همراه یکی از والدین بیولوژیکی خود استخدام شدند.
میانگین سنی والدین 42.4 سال بود. همه زوجهای والدین-فرزندی که استخدام شدند، قفقازی بودند و به یک پسزمینه اجتماعی-اقتصادی نسبتاً مرفه تعلق داشتند.
هیچ یک از شرکت کنندگان سابقه اختلالات عصبی یا رشدی نداشتند. آنها تحت دو اسکن تصویربرداری عصبی محاسباتی جداگانه با فاصله حداکثر یک ماهه بین دو اسکن قرار گرفتند.
لازم به ذکر است که از شرکت کنندگان خواسته شد به داستان هایی که در طول تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) پخش می شد گوش دهند. علاوه بر این، ارزیابی رفتاری نیز در هر دو جلسه انجام شد.
یافته های مطالعه
دادههای عملکردی MRI نشاندهنده وجود عوامل تعیینکننده عصبی مشترک بین زوجهای بیولوژیکی والد-کودک بود.
نکته مهم این است که پروفایلهای ارتباط درون مغزی مشابهی در حین گوش دادن به داستان ثبت شد که میتوان از آنها برای شناسایی زوجهای بیولوژیکی والدین-فرزند استفاده کرد.
مطابق با نتایج مطالعات قبلی، مطالعه حاضر افزایش همگام سازی مغز به مغز را در میان افراد با ویژگی های مشابه نشان داد.
این مطالعه همچنین وجود شباهتهای فعالسازی مغز هنگام گوش دادن به داستانها را در میان افراد مرتبط اجتماعی منعکس کرد. بیشترین تعداد شباهت های FC والد-کودک در گره DMN-frontoparietal (FP) مشاهده شد.
مطالعات قبلی نشان داده اند که قشر گشتالت با ایجاد دیدگاه های ذهنی مرتبط است. شباهت های مغز در FC می تواند ناشی از ادراکات مشترکی باشد که از طریق تفسیر داستان ها مشهود است.
در اثر انگشت عصبی مثبت، درگیری بیشتر گرههای برجستگی – حافظه و مخچه – مخچه مشاهده شد. این یافته نشان میدهد که والدین و کودکان بیولوژیکی از شبکههای مغزی شناختی و حسی مشابهی استفاده میکنند که از نظارت و پردازش شناختی هنگام گوش دادن به داستانها پشتیبانی میکنند.
این مطالعه فرض کرد که در طول درک شنیداری، مخچه والدین نقش مهمی در تنظیم پردازش زبان کودک ایفا می کند.
علاوه بر این، درگیریهای عصبی مشابهی بین زوجهای والد-فرزند رخ میدهد در حالی که اطلاعات را از حافظه برای حمایت از درک داستانها بازیابی میکنند.
این مطالعه از دو مدل فرعی یکپارچه مبتنی بر شناخت (CBI) استفاده کرد که نشان داد زوجهای والدین-کودک بیولوژیکی شباهتها و تفاوتهای FC دارند.
اینها می توانند به عنوان اثر انگشت عصبی مبتنی بر fMRI استفاده شوند. مطالعات آتی باید بر میزان عوامل ژنتیکی و محیطی موثر بر شباهت کانکتوم تمرکز کنند.
نتیجه گیری
مطالعه حاضر وجود همبستگیهای عملکردی متمایز مرتبط با شبکههای شناختی و حسی را که بین زوجهای والد-کودک بیولوژیکی در حین گوش دادن به داستانها مشترک است، برجسته کرد.
همچنین شواهدی را مستند کرد که مستلزم استفاده از اثر انگشت عصبی برای شناسایی روابط بیولوژیکی والد-کودک است.