در یک مطالعه مورد-شاهدی تودرتو منتشر شده در شبکه JAMA باز است، محققان کره جنوبی انواع ژنتیکی را بررسی کردند که ارتباط بین رژیم غذایی و خطر ابتلا به سرطان کولورکتال (CRC) را اصلاح می کند.
آنها دریافتند که پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی (SNPs) در EPDR1 ژن می تواند تاثیر مصرف ماهی بر خطر CRC را تغییر دهد.
علاوه بر این، آنها مسیرهای بالقوه ارتباط بین مصرف چای، شیر، پنیر و الکل و توسعه CRC را برجسته کردند.
مطالعه: مطالعه برهمکنش گسترده ژنومی دریافت رژیم غذایی و خطر سرطان کولورکتال در بیوبانک انگلستان. اعتبار تصویر: BlurryMe/Shutterstock.com
زمینه
CRC دومین سرطان شایع در اروپا (12.9٪) است و در میان سه سرطان برتر تشخیص داده شده در مردان و زنان در بریتانیا (بریتانیا) قرار دارد. شواهد نشان می دهد که مصرف گوشت و الکل با افزایش خطر CRC مرتبط است.
از سوی دیگر، مصرف ماهی، شیر، میوه ها و سبزیجات ارتباط معکوس با خطر CRC را نشان می دهد. عوامل ژنتیکی که بین 3.5 تا 10.5 درصد تغییرات را تشکیل می دهند، ممکن است بر عادات غذایی و خطر ابتلا به CRC تأثیر بگذارند.
به عنوان مثال، ژنهای خاص بر متابولیسم مواد سرطانزا در گوشت پخته تأثیر میگذارند و ارتباط را تغییر میدهند. به طور مشابه، سبزیجات چلیپایی به طور معکوس با CRC در افراد مبتلا به کمبود آنزیم خاص مرتبط هستند.
پیشرفتهای فناوری، مطالعات ارتباط گسترده ژنومی را فعال کرده است که جایگاههای حساسیت ژنتیکی را نشان میدهد و ارزیابی تعاملات ژن-رژیم غذایی در سراسر ژنوم را تسهیل میکند.
عوامل غذایی ممکن است با تعدیل بیان ژن از طریق متابولیت ها یا فعال کردن مسیرهای متابولیک پیچیده، بر پاتوژنز CRC تأثیر بگذارند.
مطالعات قبلی نقش تغذیه را در مسیرهای سرطانزایی مختلف، از جمله سنتز اسید دئوکسی ریبونوکلئیک (DNA)، کنترل اپی ژنتیکی از طریق متابولیسم تک کربنی، آسیب DNA، آنزیمهای فاز 1 و 2، ارتقاء تومور و ترمیم پلی نوکلئوتید بررسی کردند.
اگرچه مکانیسمهای بالقوهای که ارتباط بین دریافت رژیم غذایی و CRC را پیشنهاد میکنند، پیشنهاد شدهاند، ژنها و مسیرهای خاص درگیر در این ارتباط به طور گسترده ثبت نشدهاند.
بنابراین، محققان در مطالعه حاضر تجزیه و تحلیل تعامل ژن-رژیم غذایی را با استفاده از دادههای ژنتیکی و موارد CRC برای شناسایی انواع ژنتیکی که بر ارتباط بین رژیم غذایی و خطر CRC تأثیر میگذارند، انجام دادند.
در مورد مطالعه
دادهها از Biobank انگلستان از شرکتکنندگانی که بین سالهای 2006 و 2010 ثبتنام کرده بودند، بهدست آمد. افراد با عدم تطابق جنسی، آنیوپلوئیدی کروموزوم جنسی فرضی، پسزمینه نژادی غیرسفید، و سرطان شایع در هنگام استخدام حذف شدند.
در مجموع 4686 شرکت کننده (میانگین سنی 60.7 سال) و 14058 کنترل همسان (میانگین سنی 60.4 سال) در این مطالعه وارد شدند. در هر دو گروه، 57.8 درصد از شرکت کنندگان مرد بودند.
اطلاعات دریافتی رژیم غذایی شامل شیر، پنیر، مرغ، گوشت قرمز، گوشت فرآوری شده، ماهی، قهوه، چای، الکل و کل میوه و سبزیجات از طریق پرسشنامه بسامد غذا با صفحه لمسی جمع آوری شد.
اگرچه میانگین پیگیری 12.4 سال بود، اما تنها 10.2٪ از شرکت کنندگان داده های بیش از یک بازدید پیگیری داشتند. دادههای ژنوتیپ وارد شده تحت کنترل کیفیت قرار گرفتند که منجر به 4،122،345 نوع برای تجزیه و تحلیل تعامل ژنوم گسترده (GWI) شد.
موارد CRC بر اساس طبقهبندی آماری بینالمللی بیماریها و مشکلات مربوط به سلامت (نسخه 10) شناسایی شدند.
آنالیزهای مبتنی بر ژن و غنیسازی ژن انجام شد. تجزیه و تحلیل آماری شامل آزمون Cochran-Mantel-Haenszel χ2، مدل لجستیک شرطی، تجزیه و تحلیل مؤلفه های اصلی و مقادیر p برای تعاملات سطوح ژن یا مجموعه ژن بود.
نتایج و بحث
در مقایسه با گروه شاهد، افراد دارای نسبت سیگاری بالاتر، فراوانی مصرف الکل و شیوع چاقی بیشتر بودند.
افرادی که گوشت قرمز ≥ 3 بار در هفته و گوشت فرآوری شده ≥ 2 بار در هفته مصرف می کردند، پس از تعدیل عوامل مخدوش کننده، خطر CRC بالاتری را نشان دادند (نسبت شانس 1.16).
علاوه بر این، افرادی که بیش از سه بار در هفته الکل مصرف میکردند در مقایسه با افرادی که کمتر از یک بار در هفته الکل مصرف میکردند، خطر ابتلا به CRC را افزایش دادند. به طور قابلتوجهی، یک ارتباط محافظتی در برابر CRC برای شرکتکنندگانی که روزانه بیش از ۴ وعده میوه مصرف میکردند در مقایسه با افرادی که روزانه ≤ ۲ وعده مصرف میکردند، یافت شد.
324 SNP برای تعامل با رژیم غذایی بدون اهمیت آماری پیشنهاد شد. ژن ها EPDR1 و ZNRF2 در تجزیه و تحلیل مبتنی بر ژن، با EPDR1 نشان دادن اهمیت با مصرف ماهی از طریق SNP های متعدد.
علاوه بر این، تجزیه و تحلیل غنیسازی مجموعه ژن، مسیرهای بیش از حد (OR، ART، KRT، PRM، و TNP) را برای ژنهای در تعامل با مصرف پنیر، شیر، چای و الکل نشان داد.
یافته های این مطالعه می تواند به استراتژی ها و مداخلات پیشگیرانه شخصی برای CRC کمک کند.
با این حال، این مطالعه با تجزیه و تحلیل خطر CRC بر اساس اطلاعات رژیم غذایی از یک نقطه زمانی واحد، در دسترس بودن محدود داده های رژیم غذایی در چندین بازدید بعدی، بی ثباتی بالقوه در برخی عوامل تغذیه ای، ناتوانی در تایید SNP های خاص که رژیم غذایی را اصلاح می کنند، محدود شده است. ارتباط CRC، و عدم اعتبار در جمعیت های غیر اروپایی.
نتیجه
در نتیجه، این مطالعه چندین SNP را نشان می دهد که تعاملات پیشنهادی را با مصرف رژیم غذایی نشان می دهد، به ویژه تعاملات قابل توجهی بین EPDR1 و کل مصرف ماهی بر خطر CRC تاثیر می گذارد.
یافتهها به مسیرهای بیولوژیکی و عملکردی مختلفی اشاره میکنند که به طور بالقوه زمینه ساز این ارتباط هستند و نیاز به بررسی بیشتر از طریق مطالعات تجربی را برجسته میکنند.