[ad_1]
در 18 ماه گذشته، در حالی که من تحت فیزیوتراپی فشرده و آزمایشهای عصبی بسیاری پس از یک ضربه پیچیده به سر بودم، دوستانم به خط نقرهای اشاره میکردند: «اکنون شما میتوانید در مورد صورتحسابهای خود بنویسید». گذشته از همه، من دهه گذشته را به عنوان یک روزنامه نگار صرف پوشش هزینه های اغلب ورشکسته مراقبت های پزشکی ایالات متحده کرده بودم.
اما صورتحسابهای من، در واقع، عمدتاً کاملاً معقول بودند.
این بیشتر به این دلیل است که من در واشنگتن دی سی زندگی می کنم و اکثر مراقبت هایم را در مریلند همسایه دریافت کردم. دولت واحد در کشوری که کنترل میکند بیمارستانها چه هزینهای برای خدمات دریافت میکنند و محدودیتی برای رشد هزینهها دارد.
بازیکنان در دنیای مراقبت های بهداشتی – از بیمارستان ها تا تولید کنندگان دارو و پزشکان گروه ها – طوری رفتار کنید که گویی اگر قیمت های مراقبت های بهداشتی تنظیم شود یا هزینه ها محدود شود، آسمان سقوط می کند. در عوض، قیمتهای مراقبتهای بهداشتی توسط یک بازار ناکارآمد تعیین میشود که در آن ارائهدهندگان هر آنچه را که میخواهند دریافت میکنند و بیمهگران یا واسطههایی مانند مدیران مزایای داروخانهها آنها را تا سطوح استراتوسفری پایینتر مذاکره میکنند.
اما برای چندین دهه، یک مستقل کمیسیون دولتی کارشناسان مراقبتهای بهداشتی در مریلند، که توسط فرماندار منصوب شدهاند، به طور موثر به بیمارستانها گفتهاند که هر یک از آنها چه چیزی را میتوانند با کمی فراغ بال پرداخت کنند، و از هر بیمهگر میخواهد که برای مداخله پزشکی در سیستمی به نام «همه» هزینههای یک بیمارستان را با همان نرخ بازپرداخت کند. -تنظیم نرخ پرداخت کننده.” در سال 2014، مریلند یک سقف جهانی نیز ایجاد کرد بودجه برای هر بیمارستان در ایالت بیمارستان ها به جای پرداخت به ازای هر آزمایش و روش، مقدار مشخصی پول برای کل سال برای مراقبت از بیمار دریافت می کنند. هزینه سرانه بیمارستان می تواند سالانه فقط مقدار کمی افزایش یابد، افزایش قیمت ها را محتاطانه وادار می کند.
اگر مراقبت در سیستم پزشکی جان هاپکینز مستقر در بالتیمور بهبودی من را تضمین می کرد، حفاظ های مالی مریلند برای بیمارستان ها به طور موثر از کیف پول من محافظت می کرد.
در طول ماههای درمانم، نظر دومی را در بیمارستانی مشابه در نیویورک دریافت کردم که به من این فرصت را داد تا ببینم چگونه مراکز پزشکی بدون چنین محدودیتهای مالی برای انواع خدمات مشابه صورتحساب میگیرند.
ویزیت در جانز هاپکینز با یک متخصص مغز و اعصاب 350 تا 400 دلار بود که منطقی و مسلماً معامله ای بود. در نیویورک، همین نوع قرار ملاقات 1775 دلار بود. اولین ضربه ستون فقرات من، در جانز هاپکینز، در یک اتاق معاینه توسط یک متخصص مغز و اعصاب انجام شد و به عنوان یک ویزیت مطب محاسبه شد. در بیمارستان دوم، شیرهای ستون فقرات در یک مجموعه روش تحت هدایت سونوگرافی توسط نورو رادیولوژیست انجام شد. آن را به عنوان “جراحی” به قیمت 6244.38 دلار اعلام کردند. هزینه پزشک 3782 دلار بود.
من در هر دو بیمارستان مراقبت فوق العاده ای دریافت کردم و پزشکانی که مراقبت های من را ارائه کردند این قیمت ها را تعیین نکردند. همه هزینه ها پس از مذاکرات بیمه کاهش یافت و من به طور کلی بدهی بسیار کمی داشتم. اما از آنجایی که قیمت تعیین شده اغلب نقطه شروع است، بیمارستان هایی که هزینه زیادی دریافت می کنند، هزینه های زیادی را دریافت می کنند و به هزینه های مراقبت های بهداشتی آمریکا و افزایش حق بیمه ما برای پوشش آنها می افزایند.
اجرای سیستم مراقبت بهداشتی منحصر به فرد خود برای مریلند آسان نبود. ایالت در اواسط دهه 1970 تعیین نرخ را اعمال کرد زیرا هزینه های بیمارستانی به ازای هر بیمار به سرعت در حال افزایش بود و سیستم با مشکل مالی مواجه بود. بیمارستانها از این معامله حمایت کردند – که برای آزمایش سیستم جدید مستلزم معافیت فدرال بود – زیرا حتی با وجود اینکه بیمارستانها دیگر نمیتوانستند نرخهای بالایی را برای بیماران دارای بیمه تجاری تعیین کنند، ایالت تضمین میکرد که آنها یک نرخ معقول و ثابت برای همه خدمات خود دریافت کنند. بدون توجه به بیمه گر
این نرخ سخاوتمندانهتر از پرداخت معمول مدیکر بود، که (حداقل در تئوری) محاسبه میشود تا به بیمارستانها امکان ارائه خدمات با کیفیت بالا را بدهد. بیمارستانها همچنین بودجهای برای آموزش پزشکان در زمینه آموزش و مراقبت از افراد بیمه نشده دریافت کردند – خدماتی که قبلاً میتوانستند جبران نشده باشند.
با این حال، در دهههای بعدی، بیمارستانها به سادگی به کنترل قیمتها پایان دادند سفارش بیشتر ویزیت و آزمایشات بیمارستانی هزینه ها در حال رشد بود. مریلند در معرض خطر از دست دادن معافیت فدرال بود که مدتها اساس سیستم آن بود. همچنین، تحت شرایط معافیت، بیمارستانهای مریلند در معرض خطر پرداخت جریمه سنگین به دولت فدرال به دلیل رشد بیش از حد هزینه هر بیمار بودند.
به همین دلیل است که در سال 2014، ایالت با مراکز فدرال خدمات مدیکر و خدمات مدیکید همکاری کرد تا امروز سیستم بودجه و سقف جهانی را ایجاد کند. دکتر جاشوا شرفشتاین، که وزیر بهداشت و بهداشت روانی ایالت بود، با مدیران بیمارستانهای بدبین ملاقات کرد تا آنطور که او این مفهوم را به فروش برساند، به آنها اطمینان داد که بیمارستانها همچنان درآمد معقولی دارند و در عین حال فرصتهای جدیدی برای بهبود سلامتی خود به دست میآورند. جوامع با پول برای سرمایه گذاری در خدمات پیشگیرانه.
مطالعات نشان می دهد این برنامه که در سال 2019 بیشتر مورد بازنگری قرار گرفت، به طور کلی کار کرد در پایین نگه داشتن هزینه ها و ایجاد صرفه جویی در 365 میلیون دلار برای مدیکر در سال 2019 و بیش از 1 میلیارد دلار در چهار سال گذشته. علاوه بر این، کار با یک بودجه ثابت انگیزههایی را برای بیمارستانها فراهم کرده است تا بیماران را از خانه دور نگه دارند و در نتیجه برنامههایی مانند بیماران سرپایی بهتر انجام شود. تلاش برای مدیریت بیماری های مزمن و قرار دادن پزشکان در مسکن سالمندان برای دور نگه داشتن ساکنان از بیمارستان ها از طریق مراقبت در محل.
با توجه به قدرت بسیار بیشتر گروههای تجاری بیمارستانها و شبکههای بیمارستانی ادغامشده، اجرای این نوع طرحها ممکن است امروزه از نظر سیاسی در سایر نقاط کشور غیرقابل قبول باشد. شارفشتاین گفت: «جایی که بیمارستانها دست به دست هم میدهند، تعویض آن کار سختی است. اما در جایی که بیمارستانها با فشار اقتصادی مواجه هستند، فضای بیشتری برای ثبات مالی و فرصت ارتقای سلامت جامعه وجود دارد.»
شارفشتاین فکر میکند که رویکرد مریلند میتواند به ویژه برای بیمارستانهای روستایی و شهری که از نظر مالی در تنگنا قرار دارند، که عمدتاً افراد تحت درمان Medicaid و افراد فاقد بیمه را درمان میکنند، جذاب باشد.
اگرچه مریلند در ایالات متحده امری عجیب و غریب است ( معدود ایالت های دیگری که کنترل قیمت را در دهه 1970 امتحان کردند. آزمایش را رها کرد خیلی وقت پیش) بسیاری از کشورها با موفقیت از دستورالعمل های قیمت استفاده می کنند و محدودیت بودجه برای کنترل هزینه های پزشکی. قابل توجه در میان آنها آلمان است که سیستم بهداشتی آن مشابه ایالات متحده است و دارای چندین بیمه است. یک نقطه عطف در سال 1994 مطالعه مقایسه تلاشها در اینجا و خارج از کشور نشان داد که برای مثال، سیستم آلمانی میتواند در ارائه مراقبتهای گرانقیمت یا انتخابی خستتر باشد.
اما نویسنده این مطالعه تا حدی با اشاره به این موضوع به این نتیجه رسید که هزینهها در ایالات متحده به قدری بالا است که این کشور «احتمالاً میتواند هزینههای ما را کاهش دهد و هیچ یک از مشکلاتی را که برای چندین سال در مطالعه خود پیدا کردهایم مشاهده نکند».
دادهها همچنین نشان میدهند که حاشیههای عملیاتی، معیاری برای سود، عموماً در مریلند نسبت به سیستمهای بهداشتی بزرگ در بقیه کشور کمتر است. حاشیه سود جانز هاپکینز در سال مالی 2019 1.2 درصد بود، در مقایسه با 6.9 درصد در کلینیک مایو در مینه سوتا و 5.8 درصد در سیستم بهداشتی دانشگاه پنسیلوانیا. مراقبت های بهداشتی استانفورد 7.1٪ بود.
اما این حاشیهها همچنین میتوانند منعکس کنند که یک بیمارستان چقدر از درآمد خود را برای مواردی مانند امکانات رفاهی و دستمزد مدیران هزینه میکند. زندگی با محدودیتهای مالی ممکن است حداقل تا حدی دلیلی باشد که ورودی اصلی بیمارستان جانز هاپکینز دلپذیر اما کاربردی است و فاقد لابیهای مرمری زیبا و پر از هنر است که من اغلب در بیمارستانهای همتا با آن مواجه میشویم.
تجربه من نشان می دهد که مراقبت عالی می تواند توسط سیستمی که در محدوده مالی کار می کند به بیماران ارائه شود. و این چیزی است که آمریکا به آن نیاز دارد.
این داستان توسط KHN (خبر سلامت قیصر)، اتاق خبر ملی که روزنامه نگاری عمیق در مورد مسائل بهداشتی تولید می کند. همراه با تجزیه و تحلیل سیاست و نظرسنجی، KHN یکی از سه برنامه عملیاتی اصلی در است KFF (بنیاد خانواده قیصر). KFF یک سازمان غیرانتفاعی وقفی است که اطلاعات مربوط به مسائل بهداشتی را به ملت ارائه می دهد.
KHN (قیصر هلث نیوز) یک اتاق خبر ملی است که روزنامه نگاری عمیق در مورد مسائل بهداشتی تولید می کند. همراه با تجزیه و تحلیل سیاست و نظرسنجی، KHN یکی از سه برنامه عملیاتی اصلی در است KFF (بنیاد خانواده قیصر). KFF یک سازمان غیرانتفاعی وقفی است که اطلاعات مربوط به مسائل بهداشتی را به ملت ارائه می دهد.
از مطالب ما استفاده کنید
این داستان به صورت رایگان قابل بازنشر (جزئیات).